ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سر دار و من انگار نه انگار
چون زلزله بر گُردهی ادراک جوانان
باطل شده آوار و من انگار نه انگار
در چنگ هوسهای خیابانی اشباح
عشق است گرفتار و من انگار نه انگار
در قدس و هرات و حلب و موصل و کشمیر
اردو زده تاتار و من انگار نه انگار
کُشتند و دریدند شکمهای زنان را
سگهای میانمار و من انگار نه انگار
فریاد از این عصر تماشاگری مرگ
خورشید سر دار و من انگار نه انگار
سلام...
ممنون از شعر زیباتون...
یاعلی...
علی یارت.