ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
با تو میمانم که از نام تو دل آذین شود
تا که شرح عشقمان یک قصهی دیرین شود
آن قَدَر شور از دلم صَرفِ نگاهت میکنم
تا تمام تلخی چشمان تو شیرین شود
آن چونآن پرشور میرقصم که از تأثیر آن
موجِ موهایِ تو هم یک جور آهنگین شود
مطمئنم همزمان با دیدنِ لبخندِ تو
چشمهایم روبهروی هر غمی، رویین شود
جالب است این که: فقط کافیست تا نام تو را
بر زبان آرم که از آن خانه عطرآگین شود
«دوستَت دارم» اگر جزوِ گناهان من است
دوست دارم تا گناهم باز هم سنگین شود!
مجتبیٰ فرد
چهارشنبه 19 تیرماه سال 1392 ساعت 10:44