ابر وقتی از غم چشم تو غافل میشود
جای باران میوهاش زهر هلاهل میشود
سر بچرخان، از تنت بیرون بیا، لختی برقص
در هوای چیدنت دستان من دل میشود
سر بچرخان، از هوا سرشار شو، قدری بخند
دین من با خندهی گرم تو کامل میشود
هر طرف رو میکنم محرابی از ابروی توست
رو بگردانی نماز خلق باطل میشود
میتوانی تب کنی بغض زمین را بشکنی
بینگاهت آب اقیانوسها گِل میشود
چشمهایم را بگیر و چشمهایت را مگیر
ای که بیچشم تو کار عشق مشکل میشود