ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
آن که در قلب خودش هم چو تویی را دارد
آسمانها و زمین را همه یک جا دارد
هر چه با سنگدلی از تو رسد زیباییست
دُرّ، درونِ دلِ سنگیِ صدف، جا دارد
فقط از چشم خودت چشم مرا دور نکن
حرمت چشم تو چیزیست که دریا دارد
اشک من دیدی و شاید به خودت میگویی
دیدن گریهی یک مرد تماشا دارد
مجتبیٰ فرد
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1392 ساعت 00:10