ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
جا زدن در هر قدم -هیهات- کار ما نبود
پا کشیدن شیوهی ایل و تبار ما نبود
کس خریدارم نشد با آن که بعد از هر محک
ذرهای ناخالصی هم در عیار ما نبود
استخوانم خُرد شد زیر فشار دیگران
شانههای هیچکس در زیر بار ما نبود
ما دو تَن سنگ صبور عالمی بودیم؛ حیف –
در دو عالم یک نفر هم رازدار ما نبود
سرنوشت از اولش با ما سر سازش نداشت
یار هم بودیم اما بخت یار ما نبود
جز «جدایی» هیچ راه دیگری نگذاشتی
میروم! هر چند اصلاً این قرار ما نبود
مجتبیٰ فرد
یکشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1392 ساعت 02:04