ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

اصغر عظیمی‌مهر

جا زدن در هر قدم -هیهات- کار ما نبود
پا کشیدن شیوه‌ی ایل و تبار ما نبود

کس خریدارم نشد با آن که بعد از هر محک
ذره‌ای ناخالصی هم در عیار ما نبود

استخوانم خُرد شد زیر فشار دیگران
شانه‌های هیچ‌کس در زیر بار ما نبود

ما دو تَن سنگ صبور عالمی بودیم؛ حیف –
در دو عالم یک نفر هم رازدار ما نبود

سرنوشت از اولش با ما سر سازش نداشت
یار هم بودیم اما بخت یار ما نبود

جز «جدایی» هیچ راه دیگری نگذاشتی
می‌روم! هر چند اصلاً این قرار ما نبود
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد