ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
زیباتر از این چیست که شب پا شده باشد
در حادثهی موی تو یلدا شده باشد؟
وقتی تن خاموش من از راه بیاید
آغوش تو مستانه مهیّا شده باشد
آن گاه، بکوچیم به سیّارهی شادی
آن گاه که دنیا همه از ما شده باشد
•
میترسم از آن روز که از خون من و تو
این اسکلهی سوخته دریا شده باشد
روزی که به فرمان خدایان زمینی
خاک من و تو بر سر دنیا شده باشد
ای کاش که قبل از همهی حادثهها، عشق
این حادثهی گمشده، پیدا شده باشد
تا ابر، تو را پیرهن و ماه، کلاهت
خورشید برای تو متکّا شده باشد
آن گاه من از چشم تو دریاچه نوشتم
دنیا همه مشغول تماشا شده باشد
مجتبیٰ فرد
جمعه 27 اردیبهشتماه سال 1392 ساعت 00:38