ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

پانته‌آ صفایی

من که آواره‌ترین ابرِ بهارم بی تو
شانه‌ای امن ندارم که ببارم بی تو

باد می‌آید و دستانِ تو از من دورند
به زمین ریخته گل‌های انارم بی تو

خشکم و لُخت‌تر از آن‌که کلاغان حتا
خانه‌ای امن بسازند کنارم بی تو

تازه این باد فقط بادِ بهار است، خودت
فکر کن آخرِ پاییز چه دارم بی تو!

کاش آواره‌ترین ابر بهاری بودم
تا شبی سر به بیابان بگذارم بی تو

پایم آن قدر فرو رفته که با تیشه مگر
پا از این باغچه بیرون بگذارم بی تو
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد