ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
هنوز دست زمانه مجال اگر دَهَدم
دری به عشق گشایم دوباره روی خودم
دوباره آمده فصل قشنگِ چیدن تو
که باز از گُل نام تو پُر شود سبدم
سه سال میشود آری، سه سال طاقتسوز
نجنبم آخرش این انتظار میکُشَدَم
بیا ز خاک برویانم ای بهارِ وجود!
و گر نه بیتو بپوسم در این دیارِ عدم
چو بِرکه ارزشم ای ماه! همنشینی توست
بدون تو به پشیزی کسی نمیخردم
چو برّه رام تواَم، این چوناین رهام مکن
نبودنت برهوتی است، گرگ می درَدم
میان کوچهی زلفت ببین! که گم شدهام
که بیچراغ نگاه تو، راه نابلدم
مجتبیٰ فرد
چهارشنبه 7 فروردینماه سال 1392 ساعت 18:27