ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
کاش این همه از دسترسم دور نبودی!
خورشید نبودی و پر از نور نبودی!
ای کاش که همرنگ تو بودم من و ای کاش
بر پیرهنم وصلهی ناجور نبودی!
گفتند شما مال همید... آه! چه میشد
ای چشمِ تر! این قدر اگر شور نبودی؟
پُر بود، پُر از آهوی یک ساله در و دشت
در شهر اگر این همه ساطور نبودی
صیاد که با دست پر آمد... تو چهطوری؟
ای صیدِ بداقبال که در تور نبودی!