ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

جواد ضمیری

این بار بی‌تردید «لیلا» قسمت قیس است
این‌جا سلیمان شاعر چشمان بلقیس است
 
این بار تاریخ جهان وارونه خواهد شد
شرح غزل در مثنوی این گونه خواهد شد
 
هم رو به فصل بشنو از نی باز می‌گردیم
هــم گِرد قبر حضرت آواز می‌گردیم
 
از قونیه تا بلخ را آیینه می‌کاریم
تا بی‌نهایت مثنوی در سینه می‌کاریم
 
فصل سماع برگ در پاییز می‌آید
دستار سبز «شمس» از تبریز می‌آید
 
هر شعر با مولای «بلخ» آغاز خواهد شد
نام تمام شهرها «شیراز» خواهد شد
 
خیام را در دانه‌ی انگور می‌بینیم
در باغ‌های سبز نیشابور می‌بینیم
 
در بیستون با خنده‌های باد می‌رقصیم
ما با صدای تیشه فرهاد می‌رقصیم
 
باران به باران عشق از هر گام می‌روید
در دشت‌های خلوت بسطام می‌روید

بی چتر از رگبار باران می‌توان رد شد
از هفت شهر عشق، آسان می‌توان رد شد
 
انگورها بر شاخه پروین می‌نشانند
حلاج را از دار پایین می‌کشانند
 
هر نیمه‌شب از هر غزل فانوس می‌جوشد
از خاک صحرا شعر اقیانوس می‌جوشد
 
من باز هم، من باز هم درویش خواهم شد
معشوقه‌ی بی‌ادعای خویش خواهم شد
 
انسان جهان دیگری ترسیم خواهد کرد
ابلیس حتی رو به ما تعظیم خواهد کرد

دریای وحشی خالی از امواج خواهد شد
 «ابن‌السلام» از شهرها اخراج خواهد شد
 
این بار بی‌تردید «لیلا» قسمت قیس است
حتی سلیمان، عاشق چشمان بلقیس است

نظرات 2 + ارسال نظر
نسترن شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:00 http://http://nastaran66.blogfa.com

عذر می خوام بدجوری داغونه اولا اینکه مثنویه دوم اینکه شلخته و داغونه ولی تلاش خوبیه برای شعرای جوون . ممنونم

سیب شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:31

نسترن جان بیا آدرست رو درست بنویس ببینیم چند مرده حلاجی؟
یعنی قشنگ تر از «بی چتر از رگبار باران می‌توان رد شد / از هفت شهر عشق، آسان می‌توان رد شد» گفته ای؟

ممنون از پشتیبانی‌تون!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد