ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
این سیب را چهگونه دهانی نچیده است
این سیب را که این همه سرخ و رسیده است
سیبی که عکس عادت و قانون جاذبه
سوی خودش تمام زمین را کشیده است
بیشک کلید روضهی رضوان به دست اوست
آن باغبان که میوه چوناین پروریده است
بازار سیب سخت کساد است حیرتا!
این سیب را خدا ز چه باغی خریده است
این کیست این که در تب سیبی چوناین قشنگ
دست و دل از تمام عزیزان بریده است
این مرد این که در پی یک میوهی حلال
از عرش تا به فرش خدا را دویده است
آری منم که در تب سیبی چوناین قشنگ
این گونه رنگ سبز سرودم پریده است
مجتبیٰ فرد
سهشنبه 17 بهمنماه سال 1391 ساعت 00:47