ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

حامد عسکری

از دست من و قافیه‌هایم گله‌مند است
ماهی که دچارش غزلم بند به بند است

موفندقی چشم سیاهی که لبانش
مرموزترین عامل بیماری قند است

زیبایی موّاج پس پلک بنفشش
دل‌چسب‌تر از اطلسی و شاه‌پسند است

سیب است که از دامنه‌ی رود می‌آید؟
یا نه... گل سربسته به موهای کمند است؟

دارایی من چند کلاف غزل از تو
شیرینی لبخند تو یک جرعه به چند است؟

دی ماه رسیده است و من زخمی و سردم
لبخند بزن خنده‌ی تو گرم‌کننده است

از ما گله کم کن که بپاشیم غزل را
پیش قدم پاشنه‌هایی که بلند است

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی افضلی گروه پنج‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 13:19

فکر کنم از همشهری عزیزم حامد عسکری بعید باشه
این یه غزل با همین وزن و قافیه و ردیف و تقریبا مضمون است
بهصوص مضامین اصلی ابیات قوی
حامد حیفه


این روسری آشفته ی یک موی بلند است


آشفتگی موی تو دیوانه کننده ست


 
بالقوّه سپید است زن اما زن این شعر


موزون و مخیّل شده و قافیه مند است


 
در فوج مدلهای مدرنیته هنوز او


ابروش کمان دارد و گیسوش کمند است


 
پرواز تماشایی موهای رهایش


تصویرِ رهاکردن یک دسته پرنده ست


 
دل غرق نگاهیست که مابینِ دو پلکش


یک قهوه ای سوخته ی خیره کننده ست


 
با اخم به تشخیصِ پزشکان سرطان زاست


خندیدن او عامل بیماری قند است


 
تصویر دلش با کمک چشمِ مسلّح


انگار که سنگی تهِ شیئی شکننده ست

 

شاید به صنوبر نرسد قامتش امّا


نسبت به میانگین همین دوره بلند است

 

ماه است و بعید است که خورشید نداند


میزان حضور و حذرش چند به چند است


 

 (صالح دروند)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد