ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
فرشته گفت: برای همیشه در گورند
که مردههای زمینی از آسمان دورند
قسم به نان که غذای بخور نمیرِ من است
میانِ گندم و نانوا کدام پُر زورند؟
چهقدر سمعک و عینک که ساختم اما
در انتقام حقیقت، همه کر و کورند
به صلحِ کُل نرسیدم ولی خودم دیدم
که واضعانِ سیاست به ظلم مجبورند
دموکراسی! تو که باشی که انتخاب کنی؟
تمامِ مردمِ اینجا رییسجمهورند