نام من عشق است آیا میشناسیدم؟
زخمیام – زخمی سراپا میشناسیدم؟
با شما طی کردهام راه درازی را
خسته هستم خسته، آیا میشناسیدم؟
راه ششصد سالهای از دفتر حافظ
تا غزلهای شماها، میشناسیدم؟
این زمانم گرچه ابر تیره پوشیده است
من همان خورشیدم اما، میشناسیدم؟
پای رهوارش شکسته، سنگلاخ دهر
اینک این افتاده از پا، میشناسیدم؟
میشناسد چشمهایم چهرهتان را
همچنانی که شماها میشناسیدم
اینچنین بیگانه از من رو مگردانید
در مبندیدم به حاشا، میشناسیدم!
من همان دریایتان ای رهروان عشق!
رودهای رو به دریا! میشناسیدم
اصل من بودم، بهانه بود و فرعی بود
عشق «قیس» و حُسن «لیلا» میشناسیدم؟
در کف «فرهاد» تیشه من نهادم، من!
من بریدم، بیستون را میشناسیدم؟
مسخ کرده چهرهام را گر چه این ایام
با همین دیوار، حتی میشناسیدم
من همانم، مهربان سالهای دور
رفتهام از یادتان؟ یا میشناسیدم؟