ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
هر چه افتاده گلی هست که پرپر شده است
اتفاقی است که از پیش مقدّر شده است
کینه از بس که دلم را زده، دیگر دل نیست
شرحهشرحه شده انگار که دفتر شده است
تبرم باش که این سرو قیامتکرده
هی تن از خاک در آورده تناور شده است
در علفزار چه تنهاست درختی که منم
این که از اینهمه سرها، سر من، سر شده است
کرکسی در قفسم بود به سهراب بگو
کرکسی در قفسم نیست کبوتر شده است