ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

ناصر حامدی

ای ناز تو تا نیمه‌ی پاییز رسیده
ای سرخِ لبت با می لبریز رسیده

زلف تو هواخواهِ کدامین شب ابری است
کاین گونه پریشان و غم‌انگیز رسیده؟

زیباتر از آنی که رهایت کنم، اما
دیر آمده‌ای؛ دوره‌ی پرهیز رسیده

جان و تن من امت پیغمبر دردند
بر من دم ویرانگر چنگیز رسیده

ای قونیه تا بلخ به غوغای تو مشغول
بشتاب که شمس تو به تبریز رسیده

لبخند بزن، لب که به هم می‌زنی انگار
یک سوره‌ی زیبا به خطی ریز رسیده

نظرات 1 + ارسال نظر
آرامش سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:19

سلام؛

غم قشنگی داشت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد