ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

ناصر حامدی

سر تکان می‌دهی و می‌چرخد، ماه مغرب‌ندیده دور تنت
لب تکان می‌دهی و می‌روید نی‌شکر از حوالی دهنت

ای جنوب لبت خیال‌انگیز، چشمت عاشق‌تر از شب تبریز
از کدامین شمال می‌آید عطر نارنج روی پیرهنت؟

لب بالا مسیر خوبی نیست تا که غارت کنم دهان تو را
لب لب شعر، لب لب پایین، لب لب سمت بوسه وا شدنت

هرچه دل داشتم به غارت رفت همه عمرم در این تجارت رفت
جای تردید نیست، یک‌سره کن کار را در نبرد تن به تنت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد