ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

علی‌رضا بدیع

شبی با بید می‌رقصم، شبی با باد می‌جنگم
که من چون غنچه‌های صبح‌دم بسیار دل‌تنگم

مرا چون آینه هر کس به کیش خویش پندارد
و الّا من چو مِی با مست و با هشیار یک‌رنگم

شبی در گوشه‌ی محراب قدری «ربّنا» خواندم
هم‌آن یک بار تارِ موی یار افتاد در چنگم

اگر دنیا مرا چندی برقصاند ملالی نیست
که من گریانده‌ام یک عمر دنیا را به آهنگم

به خاطر بسپریدم دشمنان! چون «نام من عشق است»
فراموشم کنید ای دوستان! من مایه‌ی ننگم

مرا چشمان دل‌سنگی به خاک تیره بنشانید
هم‌این یک جمله را با سرمه بنویسید بر سنگم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد