گر چه توفان شد و بیواهمه پَر کند مرا
و در این غربت دور از همه افکند مرا
آفرین بر نفسش! دست مریزاد به عشق!
که چوناین کرد به چشمان تو پابند مرا
بیخبر آمد و کرد از همه جا بیخبرم
از تو و نام تو و یاد تو آکند مرا
تن سرمازدهام باغ شد و فروردین
تا به لبخند تو پیوند زد اسفند مرا
جادهها در شب تاریک به راه افتادند
تا به روزی که تو باشی برسانند مرا
تا به روزی که... شب و جاده و آواز چهقدر؟
میکشد عشق به دنبال تو تا چند مرا؟
سلام افتخار میکنم به طایفه پاک سالاروند که همچین گلی تحویل جامعه دادن.احسنت ابجی