ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
سخت میپیچم به خود، طوفان سرگردانیام
چند میخوانی مرا و از خودت میرانیام؟
آفتابی تو، من ابرم، این چه راز آلودگی است؟
تا بخندانم تو را، یکریز میگریانیام
اتفاق افتادهای ای عشق در من ناگزیر
دوستت دارم ولیکن سخت میترسانیام
با قدمهایی هراسان پیش میآیم ولی
از کجای جاده میخواهی که برگردانیام؟
مجتبیٰ فرد
سهشنبه 23 خردادماه سال 1391 ساعت 03:23
سلام خیلی شعرهای جالبی بودند اگه وقت کردی به من هم سر بزن