ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

مهدی سهیلی

آهوان را هر نفس از تیر‌ها، فریادهاست
لیک صحرا پر زِ بانگ خنده‌ی صیّادهاست

گل به غارت رفت و چشم باغبان در خون نشست
بس که از جور خزان بر باغ‌ها بیدادهاست

غنچه‌ها بر باد رفت و نغمه‌ها خاموش شد
هر پَرِ بلبل که بینی نقشی از آن یادهاست

باغبان از داغ گل در خاک شد اما هنوز
های‌های زاری‌اش در هوی‌هوی بادهاست

گونه‌ام گل‌رنگ و چشمم پرده‌پرده غرق اشک
لب فرو بستم ولی در سینه‌ام فریادهاست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد