عاشقان از گوَن دشت عطش، تاقترند
ماهیانی که اصیلاند در اعماقترند
دورهی آینگی سر شده یا آینه نیست؟
مردم کوچهی آیینه بداخلاقترند
واعظا! موعظه بگذار که وعّاظ عزیز
به تقلاّی گناه از همه مشتاقترند
راستی را اگر از نان و خورش نیست خبر
این گدایان ز چه از پادشهان چاقترند؟
پسران و پدران بیخبر از حال هماند
روز محشر پدران از پسران عاقترند
بعد از این نام من و گوشهی گمنامیها
که غریبان جهان شهرهی آفاقترند