ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
دیشب کسی مزاحم خواب شما نبود؟
آیا زنی غریبه در این کوچهها نبود؟
آن دختری که چند شب پیش دیدهاید
دمپاییاش ـ تو را به خدا ـ تابهتا نبود؟
یک چادر سیاهِ کِشی روی سر نداشت؟
سربههوا و ساده و بیدستوپا نبود؟
یک هفته پیش گم شده آقا! و من چهقدر
گشتم، ولی نشانی از او هیچ جا نبود
زنبیل داشت، در صف نان ایستاده بود
یک مشت پول خرد... نه آقا گدا نبود!
یک خرده گیج بود ولی نه... فرار نه
اصلاً به فکر حادثه و ماجرا نبود
عکسش؟ درست شبیه خودم بود، مثل من
هماسم من، و لحظهای از من جدا نبود
یک دختر دهاتیِ تنها که لهجهاش
شیرین و ساده بود، ولی مثل ما نبود
آقا! مرا دقیق ببین، این نگاه خیس
یا این قیافه در نظرت آشنا نبود؟
دیشب صدای گریهی یک زن شبیه من
در پشت در مزاحم خواب شما نبود؟
مجتبیٰ فرد
یکشنبه 14 اسفندماه سال 1390 ساعت 01:28