در جواب ِ دخترم که پرسید: چرا مرا به دنیا آوردی؟
زیرا سالهای جنگ بود
و من نیازمند ِعشق بودم
برای چشیدن ِطعم آرامش.
زیرا بالای سی سال داشتم
و میترسیدم از پژمردن
پیش از شکفتن و غنچه دادن.
زیرا طلاق واژهای است
تنها برای مرد و زن
نه برای مادر و فرزند. (واژه پدر جا مانده)
زیرا تو هرگز نمیتوانی بگویی:
مادرِ سابقِ من
حتی وقتی جنازهام را تشییع میکنی.
و هیج چیز، هیچ چیز در این دنیا نمیتواند
میانِ مادر و فرزند جدایی افکند
نفرت یا مرگ حتی.
و تو بیزاری از من
زیرا تو را به دنیا آوردهام
تنها به خاطرِ ترسم از تنها ماندن
و هرگز مرا نخواهی بخشید
تا زمانی که خود فرزندی به دنیا آوری
ناتوان از تاب آوردنِ خاکستر ِسوزان ِ
رؤیاها و آرزوهای دور و درازت