ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

محمّدکاظم کاظمی

تو را از شیشه می‌سازد، مرا از چوب می‌سازد
خدا کارش درست است‌، این و آن را خوب می‌سازد

تو را از سنگ می‌آرد برون‌، از قلب کوهستان‌
مرا از بیدِ خشکی در کنار جوب می‌سازد

در آتش می‌گدازد، تا تو را رنگی دگر بخشد
به سوهان می‌تراشد تا مرا مطلوب می‌سازد

تو را جامی که از شیر و عسل پُر کرده‌اش دهقان‌
مرا بر روی خرمن بُرده خرمن‌کوب می‌سازد

تو را گل‌دان رنگینی که با یک لمس می‌افتد
مرا ـ گرد سرت می‌چرخم و ـ جاروب می‌سازد

تو از من می‌گریزی باز هم تا مصر رؤیاها
مرا گرگی کنار خانه یعقوب می‌سازد

مرا سر می‌دهد تا دشت‌های آتش و آهن‌
و آخر در مصاف غمزه‌ای مغلوب می‌سازد

خدا در کار و بارش حکمتی دارد که پی در پی‌
یکی را شیشه می‌سازد، یکی را چوب می‌سازد

نظرات 2 + ارسال نظر
راثی پور چهارشنبه 21 دی‌ماه سال 1390 ساعت 00:45 http://rasipoor.blogsky.com

سلام

شعر های زیبائی داشتید

مرحبا به این حسن انتخاب شما

[ بدون نام ] دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1390 ساعت 13:02

خدا در کار و بارش حکمتی دارد که پی در پی‌
یکی را شیشه می‌سازد، یکی را چوب می‌سازد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد