ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
دوباره دختری امشب به خواب دیده مرا
که از زبان غزلهای من شنیده مرا
و با هزار دلیل از دلش که پرسیده
به این نتیجه رسیده که برگزیده مرا
تمام خوابش را کرده است نقاشی
کنار خود لب یک باغچه کشیده مرا
مرا گرفته و بوسیده، پرپرم کرده
ولی نگفته چرا بیاجازه چیده مرا
جواب نامه او چیست؟..آه اگر آری است
چه طعم میدهد این میوه رسیده مرا
ندیده عاشق او می شوم، هماین امشب
رها نمیکند این شوق تا سپیده مرا
جواب میدهم آری اگر چه میدانم
خدا برای رسیدن نیافریده مرا