ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

پژمان بختیاری

گر رفتم ز دنیای شما دیوانه‌ای کم‌تر
ور این کاشانه ویران گشت حسرت‌خانه‌ای کم‌تر

اگر مستی ببخشد ساغر هستی برافشانش
و گر هستی دهد ای سرخوشان پیمانه‌ای کم‌تر

زیان و سود عالم چیست از بود و نبود ما؟
به دریا قطره‌ای افزون، ز خرمن دانه‌ای کم‌تر

تو شمع محفل‌افروزی و من پروانه‌ای مسکین
تو روشن باش گر من سوختم پروانه‌ای کم‌تر

اگر پیمانه‌ام پر شد زیانی نیست یاران را
به بزم باده‌نوشان گریه‌ی مستانه‌ای کم‌تر

حقیقت در نوای توست و در مینای می، ساقی
حدیث واعظان گر نشنوی افسانه‌ای کم‌تر

چو کاری غیر بت‌سازی ز زاهد بر نمی‌آید
عبادت‌خانه‌ای گر بسته شد بتخانه‌ای کم‌تر

جزای خیر بادت در علاج من تغافل کن
در این ویرانه‌ی عقل‌آشنا دیوانه‌ای کم‌تر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد