ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
از پریشانی امثال تو شد نامآور
عشق: این مسأله مشکل سرسامآور
دیدنت موجب آن است که تا زنده شود
در من آن خاطرهی لرزه بر اندامآور
نه! مقصر خودمانیم کز اول بستیم
دل به آن نغمه روحانی الهامآور
واقعاً از من دلخسته توقع داری
نشوم رام چنین نفحه الزامآور؟
عاشقی چیست؟ بگو گوش به فرمان توام
تو سلیمانی و من هُدهد پیغامآور
مرگ حق است، ولی عشق حقیقت دارد
سوخت بنیادم از این پاسخ ابهامآور
•
عشق از نوع زمینی هم اگر هست، به اوست
ساقیا جام بنه، جامهی احرام آور!
سلام سلام. شما از گفتن چه حرفایی میترسید؟منتظر جوابت هستم تو وبلاگم