ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

محمّدمهدی سیّار

زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم
باید این بار به غوغای قیامت برسم
 
من به «قد قامت» یاران نرسیدم، ای کاش
لااقل رکعت آخر به جماعت برسم
 
آه، مادر! مگر از من چه گناهی سر زد
که دعا کردی و گفتی به سلامت برسم؟
 
طمع بوسه مدار از لبم ای چشمه که من
نذر دارم لب تشنه به زیارت برسم
 
سیب سرخی سر نیزه است... دعا کن من نیز
این چنین کال نمانم به شهادت برسم

نظرات 1 + ارسال نظر
علی محمد محمدی یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 17:38 http://ermes-3.blogsky.com/

وبلاگ قشنگی داری با انتخاب هایی بجا و قشنگ !

از غزلهای زیبا و ماندگار حسین منزوی هم استفاده کن !

شاعربمانی !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد