ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
خدا به آی خودش درد را صدا کردهست
که درد میکند از بس خدا خدا کردهست
به او بگو چه بگویم که درد را ببَرد
درِ دعای مرا هم به درد وا کردهست
چنان در آتش دردم که از ازل انگار
دو دست خونیِ شیطان مرا دعا کردهست
به خنده گفت که « اِقْرا وَ ربُّکَ الاکْرَم »
و پیش از آن که بخوانم مرا دوا کردهست