ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

محمّدمهدی سیّار

چه بگویم؟ نگفته هم پیداست
غم این دل مگر یکی و دو تاست؟

به هم‌ام ریخته‌ست گیسویی
به هم‌ام ریخته‌ست مدّت‌هاست

هم به‌هم ریخت‌ست هم موزون
اختیارات شاعری خداست

در کش و قوس بوسه و پرهیز
کارمان کار ساحل و دریاست

نیست مستور آن که بدمست است
چشم تو این میانه استثناست*

خاطرت جمع من پریشانم
من حواسم هنوز پرت هواست

از پریشانی‌اش پشیمان نیست
دل شیدای ما از آن دل‌هاست!

هر کجا می‌روی دلم با توست
هر کجا می‌روم غمت آن جاست

عشق سوغات باغ‌های بهشت
عشق میراث آدم و حوّاست


*  مگرم شیوه‌ی چشم تو بیاموزد کار
    ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند
    حافظ

نظرات 1 + ارسال نظر
saideh شنبه 30 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 13:34

سلام
این شعرهای بکر و زیبا را از کجا پیدا می کنید؟
این شاعران را چگونه می شناسید؟
حتما خودتان هم از دور دستی بر آتش دارید!
موفق و پیروز باسید و انشالله همیشه عاشق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد