ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

مجید صحراکارها

شدم از دوری‌ات مجنون و صحراگرد و بی‌خانه
به من از بس که عاقل بوده‌ام گفتند دیوانه
   
نسیم تازه‌ای لرزاند جان شمع غمگین را
چه رنجی می‌کشد از دیدن این رقص، پروانه
   
چه بغضی کرده‌ای؟ در سر چه داری ابر بارانی؟   
تو هم دانی مگر فرهاد و شیرین نیست افسانه
   
لباس اهل دانش دارم و چیزی نمی‌دانم  
امان از دست این تقلیدهای کورکورانه
   
کجا رفتند یارانی که روزی با خدا بودند
بخوان ای عشق با سوز، غزل‌های غریبانه

نظرات 2 + ارسال نظر
صحراکارها یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:53 http://www.ghaafeleh.blogfa.come

ابر بارانى نه آب بارانى(بیت3)

ممنون
تصحیح شد.

پروانه چهارشنبه 4 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 21:06

مصرع اخر سکته وزنی نداره؟
مثلا بشه گفت: بخوان ای عشق با سوزت...
در کل وزن قشنگی رو انتخاب کردید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد