زمان خلق تو حتّا خدا جسارت کرد
و عشق، مثل جنونی به زن سرایت کرد
تو را که سبزترین اتّفاق پاییزی
تو را که حضرت ابلیس هم عبادت کرد
نگاه کردم و ای شعر زنده فهمیدم
خدا، زمانِ تراشت، چهقدر دقّت کرد
زمان خلقت دوشیزهای شبیه شما
اصول فلسفه را موبهمو رعایت کرد
تراش قامت اسلیمیات چه سِحری داشت؟
که گل به منطق زیباییات حسادت کرد
بهار، وام ادیبانهای است از چشمت
طبیعت از تو بدون اجازه سرقت کرد
تو شعر زنده که نه... یوحنای انجیلی
از آیههای تو باید فقط اطاعت کرد
و از زبان کلیسای انزلی باید
به گوش شرق، تو را دمبهدم تلاوت کرد
دوباره باغ به بوی بهار معتاد استبیا که خاک به عطرت، عجیب عادت کرد
سلام
حیف این استعداد برا این مضمون...
پاینده باشی