ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
درد اگر به دل دهی، دل که ابا نمیکند
درد اگر ز دل رود، غم که رها نمیکند
غصّه به دل، تو میدهی، ای مه باوفای من
غصّه اگر ز دل رود، دل که صفا نمیکند
ای بت دلنواز من، محرم رمز و راز من
زهر به کام دل شده، عشق شفا نمیکند
این دل پر امید من، گشته همه فدای تو
در حرم خلوص عشق، دل که ریا نمیکند
صبر و قرار بردهای، از دل بیقرار من
وعده به دل مده صنم، وعده دوا نمیکند
با همه با وفاییات، میزنیام به تیر غم
باز یقین من شده، بت که وفا نمیکند
این همه ظلم میکنی، دیده و هم شنیدهام
دیده اگر خطا کند، دل که خطا نمیکند
مرگم اگر فرا رسد، کشتهی زجر تو شَوم
گریهی بعد مرگ من، حیف! دوا نمیکند
این همه خستهام مکن، زار و شکستهام مکن
هیچ گلی به عاشقش، جور و جفا نمیکند
باقی جام جان من، یک نفس است و جرعهای
جرعه و جام، آنِ توست، دلت رضا نمیکند؟!
ای به فدای چشم تو، دلبر نازنین من
ساز دل شکستهام، بی تو صدا نمیکند
سلام دوست عزیز... شعر درد اگر به دل دهی ... از اینحانب ح_ر_ابهری(مانی_راد) می باشد. ممنون می شوم اگر قید فرمایید.