ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

لاادری

روزگاری است که با زلف تو در کشمکشم
پنجه در پنجه‌ی یک سلسله تا چند کنم؟

نظرات 1 + ارسال نظر
ژوان کردستانی جمعه 15 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 13:23

صبر در عشق تو جانا هله تا چند کنم
من که مردم ز غمت حوصله تا چند کنم

تا سر زلف پریشان تو دیدم گفتم
از پریشانی خاطر گله تا چند کنم

روزگاریست که با زلف تو در کشمکشم
پنجه در پنجه یک سلسله تا چند کنم

بامیدی که بیفتم عقب محمل دوست
جای در جلد سگ قافله تا چند کنم

گاه قربانی جانست بتقصیر نگاه
بطواف حرمت هروله تا چند کنم

بعد از این بایدم از سر، بره عشق شتافت
سعی با پای پر از آبله تا چند کنم

مفتی از حرمت می گفت من از حکمت وی
بحث با جاهل این مسأله تا چند کنم

من که هنگام فریضه سگم اندر بغل است
بیخود از بهر ریا نافله تا چند کنم

جانش آمد به لب و باز صبوحی می گفت
صبر در عشق تو جانا هله تا چند کنم.
*شاطر عباس صبوحی*

ممنون عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد