ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

حسین جنّتی

روح من خواست که از جسم من آید بیرون
دید به‌تر که به شکل سخن آید بیرون

گشت تا راه برون‌رفت بیابد آن گاه
مصلحت دید چو شعر از دهن آید بیرون

شعر تَر، حاصل یک عمر صبوری کردن
داغ صد لاله که از یک چمن آید بیرون

قسمت چاه و زلیخاست اگر یوسف من
دور از چشم پدر از وطن آید بیرون

شعر آن است چو عیسی اگر از مرده گذشت
شاد و سرمست ز بند کفن آید بیرون

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد