ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

حسین جنّتی

دیر فهمیدیم پس دیوار بالا رفته بود
با همان خشت نخستین تا ثریّا رفته بود

دیر فهمیدیم و معماران مرموز از قدیم
چیده بودند آن چه بر پیشانی ما رفته بود

گاه می‌گویم به خود: اصلا کلاه جدّ من
جای مسجد کاشکی سمت کلیسا رفته بود!

رسم پرهیز از جهان ای کاش بر می‌داشتند
کاش یوسف روز اول با زلیخا رفته بود

من نمی‌دانم چه چیزی پایبندم کرده است
کوه اگر پا داشت تا حالا از این جا رفته بود!

دور تا دورش همه خشکی است ای تنها خزر
راه اگر می‌داشت از این چاله، دریا رفته بود!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد