ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

کاظم بهمنی

هرگز تو هم مانند من آزار دیدی؟
یار خودت را از خودت بیزار دیدی؟

آیا تو هم  هر پرده‌ای را تا گشودی
از چارچوب پنجره، دیوار دیدی؟

اصلاً ببینم تا به حالا صخره بودی؟
از زیر امواج، آسمان را تار دیدی؟

نام کسی را در قنوتت گریه کردی؟
از «آتنا» گفتن «عذابَ النار» دیدی؟

در پشت دیوار ِحیاطی شعر خواندی؟
دل کندن از یک خانه را دشوار دیدی؟

آیا تو هم با چشم ِ باز و خیس ِ از اشک
خواب کسی را روز و شب بیدار دیدی؟

رفتی مطب، بی‌نسخه برگردی به خانه؟
بیمار بودی مثل ِمن؟ بیمار دیدی؟

حقّا که با من فرق داری لااقل تو
او را که می‌خواهی خودت یک بار دیدی

نظرات 1 + ارسال نظر
سارا صدگل چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:00

عالی

بلاخره از گودر قدم رنجه فرمودید این جا.
ممنون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد