ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
در من دوباره زنده شده یاد مبهمی
دنیا قشنگتر شده این روزها کمی
گفتم کمی؟ نه! خیلی- یک کم برای من
یعنی زیاد یعنی همسنگ عالمی
دریا کجا و باغ کجا؟ سهم من کجا؟
من قانعم به برگِ گلی، قطره شبنمی
•
ای عشق چیستی تو که هر گاه میرسی
احساس میکنی که دلیری، که رُستمی
مثل اساس فلسفه و فقه، مبهمی
مثل اصول منطق و برهان، مسلّمی
همچون جمال پردهنشینان، محجّبی
همچون بساط بادهفروشان، فراهمی
•
حق داشت آدم، آخر بیعشق آن بهشت
کمتر نبود از برهوت، از جهنمی -
با سیب سرخ وسوسه، پرهیز و لبگزه
قصری پر از فرشته و دیوار محکمی؟
•
باید مجال داد به خواهش، به وسوسه
باید درود گفت به شیطان به آدمی!
مجتبیٰ فرد
یکشنبه 15 خردادماه سال 1390 ساعت 08:02
سلام .. من که با خوندن این شعر حال کردم
بهم سر بزن خوشحال میشم
اگه مایلید تبادل لینک کنید به این اسم لینک کنید
نگین سبز کربال................. خبرم کنید