ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

بهروز یاسمی

کدام روز، این شب تن به آفتاب دهد
سوال روشن ما را کسی جواب دهد
 
یکی جواب دهد این سوال را که چه قدر
خزان بیاید و هی دسته‌گل به آب دهد
 
گرفته‌ایم به گردن، گناه عالم را
نشسته‌ایم که ما را خدا عذاب دهد
 
صدای خسته ما را که کس نمی‌شنود
مگر به کوه بگویی که بازتاب دهد
 
میان این همه آدم کجاست اهل دلی
که شرح قصه‌ی ما را به آن جناب دهد
 
چو روح باده و تأثیر عشق در سر و دل
از اضطراب بگیرد، به التهاب دهد
 
کلاغ‌های کذا را از این چمن ببرد
به دشت و کوه کبوتر دهد، عقاب دهد
 
به ابر امر کند تا بیاید و برود
به تشنگان زمین، آب و آفتاب دهد
 
بهار را بکشاند به متن این شب سرد
به باغ، برگ ببخشد، به گل، گلاب دهد
 
به هم بریزد و از نو بسازد القصه
روایتی دگر از این ده خراب دهد

زیاد سخت نگیرید ای مسلمان‌ها
به کافری که به ما، کاسه‌ای شراب دهد
 
«مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ»*
تو وعظ می‌کنی و او شراب ناب دهد
 

......
 
* مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد  «حافظ»

نظرات 2 + ارسال نظر
پدر بزرگ شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:06

وبلاگ خوبی دارید . ازش خوشم اومد . موفق باشید.
سوال برام پیش اومد که این اسمهایی که به عنوان تیتر مطلب گذاشتید ، در واقع اسم شاعران و گویندگان این شعرها و مطالب هستند دیگه ، درسته ؟

بله درسته.

پدر بزرگ یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 19:36 http://eag.blogsky.com

ممنون از پاسختون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد