ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

مریم جعفری آذرمانی

منم که هر چه که خوبی ا‌ست بیش و کم کردم
اگر چه گاهی از اوقات هم ستم کردم

به پای دیگِ جهنم نشستم و شب و روز
از آتشی که به پا کرده بود کم کردم

به آبِ توبه، تمام بهشت را شستم
بهشت، جای خودم بود پس خودم کردم

همیشه هر چه دلم خواست هیچ‌وقت نشد
همیشه از لج او هر چه خواستم کردم

چنان تمام تنم را به تازیانه گرفت
که اعتراف به کارِ نکرده هم کردم

سلام! خسته نباشی فرشته‌ی مطرود
کنار من بِنِشین تازه چای دم کردم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد