ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

ملک‌الشعرای بهار

میان ابرو و چشم تو، گیر و داری بود
من این میانه شدم کُشته، این چه کاری بود؟!

تو بی‌وفا و اجل در قفا و من بیمار
بمُردم از غم و جز این چه انتظاری بود؟

در آفتاب جمال تو، زلف شب‌گردت
دلم ربود و عجب دزد آشکاری بود

میی خوریم به باغی، نهان ز چشم رقیب
اگر تو بودی و من بودم و بهاری بود

نظرات 1 + ارسال نظر
ستوده شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:50 http://saba055.blogsky.com

سلام .
شعر زیبایی بود من شعرهای ملک الشعرای بهار را دوست دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد