ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

لاادری

خسته شدم بس که غزل ساختم
خسته شدم بس که غزل سوختم

خسته شدم بس که تو را گم شدم
خسته شدم بس که تو را باختم

بى‌توام و با تو درآمیخته
حاصل یک عمر غزل‌بازى‌ام

چشم بدت دور، خدا شاهد است
ترس دلم پیش شما ریخته

اى هوس بى‌خودى‌ام جان نگیر
حال و هواى من و تو جور نیست

من به کس دیگرى آلوده‌ام
اى هوس تازه تو پایان نگیر!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد