ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

وحشی بافقی

د‌‌ل‌تنگم و با هیچ کسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دل‌تنگی من نیست

گل‌گشت چمن با دل آسوده توان کرد
آزرده‌دلان را سر گل‌گشت چمن نیست

از آتش سودای تو و خار جفایت
آن کیست که با داغ نو و ریش کهن نیست

بسیار ستم‌کار و بسی عهدشکن هست
اما به ستم‌کاری آن عهدشکن نیست

در حشر چو بینند بدانند که وحشی است
آن را که تنی غرقه به خون هست و کفن نیست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد