گر چه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست
دل بکَن! آینه این قدر تماشایی نیست
حاصل خیره در آیینهشدنها آیا
دوبرابرشدن غصهی تنهایی نیست!؟
بیسبب تا لب دریا مکشان قایق را
قایقت را بشکن! روح تو دریایی نیست
آه در آینه، تنها کدرت خواهد کرد
آه! دیگر دمت ای دوست مسیحایی نیست
آن که یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست
حال وقتی به لب پنجره میآیی، نیست
خواستم با غم عشقش بنویسم شعری
گفت: هر خواستنی عین توانایی نیست