ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

حامد عسکری

بوسه نه... خنده‌ی گرم از دهنت کافی بود
این همه عطر چرا؟ پیرهنت کافی بود

دانه و دام چرا مرغک پرسوخته را؟
قفس زلف شکن در شکنت کافی بود

می‌شد این باغ خزان‌دیده بهاری باشد
یک گل صورتی دشت تنت کافی بود

لطف کردی به خدا در غزلم آمده ای
از همان دور مژه هم‌زدنت کافی بود



قافیه ریخت به هم... خلوت من خوش‌بو شد
گل چرا ماه؟... درِ ادکلنت کافی بود

نظرات 3 + ارسال نظر
سیب سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:04 http://sibeleila.persianblog.ir/

آقا لایک می زنیم به آن خنده گرم

حسین زحمتکش چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 13:40 http://ghazalestan.blogfa.com

بوسه نه... خنده‌ی گرم از دهنت کافی بود
این همه عطر چرا؟ پیرهنت کافی بود

شاعر این غزل حامد عسگری است.

درود بر شما
این هم تصحیح شد.

ناهید تدین دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 23:34

آقای عسکری گل! از شعرهای زیبایتان که با زبانی خاص مفاهیم جالبی را به تصویر کشیده ای لذت بردم .همواره پویا باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد