به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
که تو رفتی و دلم ثانیهای بند نشد
لب تو میوهی ممنوع ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس هیچ کس این جا به تو مانند، نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند، نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!