ای سبزهی فروردین، شبنم به گریبان زن
بالا شو و بالا شو، خورشید به دامان زن
تا باد نجنباند، برگی نفتد از شاخ
تا شیر برون آید، آتش به نیستان زن
تصویرگرا! کافی است، ایوان چه بیارایی
گر نقش نوی داری در گنبد گردان زن
طیارهسوارانی بر کعبه سفر کردند
ای عاشق حقّانی، پا را به بیابان زن
عکس فلک محزون در آینهی دریاست
تو نقش عزیزت را در آینهی جان زن
شش سو همه باران است، ای شمس نوازشگر
مضراب طلایی را در پردهی باران زن
ای عاشق خورشیدی، عالم نگران توست
میدان همه آن توست، جولان زن و جولان زن
طوفان منم ای محبوب، طوفان تمنایم
واپس نرو و پیش آی، کشتیت به طوفان زن