ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
من که درخت شبم، میوهی ماهم بده
ور شفق آغشتهام بوی صباحم بده
هیچ شناسی که من داغ سویداستم
در دلک لالهای، پشت و پناهم بده
این حرم ششدره، پر بود از منظره
چشم که دادی مرا، ذوق نگاهم بده
در قفس سینهام، روزنهای باز کن
تنگ شد آخر دلم، رخصت آهم بده