ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

هوشنگ دیناروند

فرصت اگر می‌داد به‌تر می‌کشیدم
از کوچه‌های بی‌غزل پر می‌کشیدم

مشک غزل را روی دوشم می‌گرفتم
در لابه‌لای خیمه‌ها سر می‌کشیدم

در خلوت یک خیمه‌ی ماتم‌گرفته
گهواره‌ای را جای اصغر می‌کشیدم

قطعاً برای تسلیت دادن به زینب
حتا شده یک نیزه کم‌تر می‌کشیدم

با استعانت از شعور واژه‌هایم
در ذهن‌های مرده، باور می‌کشیدم

شاید اگر از آب کوفه خورده بودم
من هم به روی دوست خنجر می‌کشیدم

من شاعرم، اما اگر نقاش بودم
یک عصر عاشورای دیگر می‌کشیدم

نظرات 1 + ارسال نظر
عاطفه دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 17:47

سلام استاد من این شعرتون رو توی کتابتون خوندم عالی بود

یا خدا!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد